به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از اعتمادآنلاین، مردی مدتی قبل به پلیس گزارش داد یکی از ساکنان برج کوهک کشته شده است. او که نگهبان برج بود، از ماموران پلیس خواست خودشان را هرچه زودتر به آنجا برسانند. وقتی ماموران در محل حاضر شدند، مشخص شد مقتول کامران نام دارد و صاحب یک شرکت معروف لوازم آرایشی و بهداشتی بود که با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده است.
جسد به پشکی قانونی انتقال یافت. سپس مرد نگهبان مورد بازجویی قرار گرفت. او گفت: کامران مرد ثروتمندی بود. او صاحب یک شرکت بزرگ بود و برجسازی هم میکرد. او برج کوهک را ساخت و در همین برج هم یک طبقه داشت. روز حادثه ساعت 9 صبح او وارد ساختمان شد. ساعت 12 با او تماس گرفتم اما جواب نداد. با خودم گفتم حتما مشغول کار است و متوجه تلفن نشده است. بعد از ظهر که دیدم از او خبری نیست نگران شدم و دوباره تماس گرفتم که باز هم جواب نداد. کلید یدک داشتم. وارد واحد او شدم و جسدش را دیدم.
وقتی ماموران دوربینهای مداربسته را بررسی کردند متوجه شدند فردی وارد برج شده و نیم ساعت بعد هراسان آنجا را ترک کرده است. او سوار موتور شده و به همراه راکب موتور رفته بودند. وقتی ماموران شماره پلاک موتورسیکلت را ردیابی کردند، صاحب آن را شناسایی و بازداشت کردند.
این مرد که بهزاد نام دارد، گفت: ساسان دوست 40 ساله من است. او با کامران دوست بود و آنها اختلاف حساب 700 میلیون تومانی داشتند. آن روز کامران به خانه ساسان رفته بود که بعد او را کشت و فرار کرد. من در جریان قصد او نبودم و فقط منتظرش بودم که او را با خودم ببرم. وقتی به خانه آمدیم ساسان همه وسایلش را جمع کرد و پاسپورتش را برداشت و فرار کرد. من نمیدانم کجاست.
ماموران دو روز بعد ساسان را بازداشت کردند. او به قتل اعتراف و صحنه جنایت را نیز باسازی کرد. با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست، پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در جلسه رسیدگی ابتدا مادر مقتول به عنوان تنها ولیدم درخواست قصاص کرد و گفت از قاتل گذشت نمیکند. در ادامه متهم در جایگاه قرار گرفت. ساسان مدعی شد قصد قتل نداشته و در یک لحظه به دلیل عصبانیت این کار را کرده است. او گفت: من برای کامران کار میکردم. او سازنده برج بود و وضع مالی خیلی خوبی داشت. ما با هم اختلاف حساب ۷۰۰ میلیون تومانی داشتیم. او میگفت این پول را به من نمیدهد. به همین خاطر آن روز به خانهاش رفتم و با او درگیر شدم و در اوج عصبانیت او را با چاقو زدم.
وی ادامه داد: بهزاد در جریان بود و من از او خواسته بودم مقابل برج منتظرم بماند. سپس با موتور او فرار کردیم.
وقتی نوبت به بهزاد رسید او اتهام معاونت در قتل را رد کرد و گفت: من در جریان اختلاف این دو نفر بودم ولی برای اینکه ساسان کامران را بکشد او را به برج کوهک نبردم. او به من گفت میخواهد پولش را از کامران بگیرد و از من خواست او را به برج برسانم. بعد که برگشت خیلی ترسیده بود و گفت ساسان را کشته است. من در قتل نقشی نداشتم.
در پایان هیات قضات برای تصمیم گیری درباره دو متهم وارد شور شدند.