سعید کاظمزاده پژوهشگر موسیقی قومی در یادداشتی نوشت: در گاهشمار تاریخ بشر، موسیقی همواره دستاویز حاکمان برای پیشبرد اندیشهها و افکار تودهای خاص بوده است. موسیقی در این سیر، همواره عامل دوم به شمار میرفته و هیچ گاه حتی تا امروز به چشم مستقل بدان نگریسته نشده است.
از دوران باستان تا امروز موسیقی در دو گونه (Gener) کلی آیینی (Ritual) و غیرآیینی (Porofan) به حیات خود ادامه داده و پُرواضح است در هر دو گونه، موسیقی ملاک نبوده؛ بلکه ابزاری برای پیشبرد ارباب توده بوده است.
اساس دستاویز قرار دادن موسیقی از آغاز تاریخ ثبتشده در موسیقی غرب از ارض موعود (بینالنهرین، ترکیه امروزی، شمال آفریقا به ویژه مصر، اردن و …) شروع میشود؛ سرزمینهایی که در اندیشه ارباب دین روزگار میگذراند. در این دوران، موسیقی ابزاری برای پیشبرد اندیشههای دینی و جنگهایی بود که به نام و برای دین انجام میشد. موسیقی نقاره و کرنا در آغاز برای ایجاد حس سلحشوری در میدان جنگ و برای به رُخ کشیدن قدرت برتر نمود پیدا میکرد. در ایران هم نخست و آغاز نقاره و کرنا به اعتبار شاهنامه آموزگار توس برای رزم و نبرد بوده است.
تَبیره زنان پیش بردند پیل برآمد یکی گَرد مانند نیل
خروشیدن کووس با کَرِّنای همان زنگ زرین هندی دَرای
میتوان ادعا کرد؛ هنگامی که نقاره و کرنا برای جنگ و نبرد استفاده میشده؛ چون جنگهای باستان از اساس برای دین، آیین و مفهوم وطن بوده است، پس این گونه از موسیقی در ژانر مذهبی یا آیینی (Ritual) جای میگیرد. کرنا از دید ریشهشناسی واژه، در اصل نای کارزار یا نِی جنگ بوده است و به مرور به شکل کرنا دگرگون میشود و نقاره از ریشه نَقره به معنای ضربه است.
این شکل از موسیقی از حدود دوره دیلمیان آلبویه تغییر کارکرد پیدا میکند و به شکل حکومتی اجرا میشود (کاظمزاده، سعید، آواها و نواهای عزاداری در زیستفرهنگ قم، پایاننامه کارشناسی ارشد اتنوموزیکولوژی، دانشگاه هنر تهران). از حدود دوره صفوی و پس از رسمی شدن مذهب شیعه این گونه از موسیقی باز تغییر کارکرد میدهد و در بزرگداشت بزرگان مذهب شیعه اجرا میشود. از دیدگاه دستهبندی سازهای موسیقی و بر اساس طبقهبندی بوستلزاکس، ساز نقاره در دسته پوستصدا (Memberanophone) و کرنا در دسته هواصدا (Airophone) جای میگیرد.
موسیقی نقاره و کرنانوازی در زیستفرهنگ قم در تاریخ چهارشنبه ۱۶ اسفندماه ۱۴۰۲ هجری خورشیدی به شماره ۱۴۶ در فهرست میراثملی ایران ثبت شد. دلیل این ثبت ملی و خاص بودن شیوه اجرا در شهر قم به شرح زیر است:
شیوه اجرای نقاره در شهر قم به شکل پرسش و پاسخ (Responsorial) کلیسای کاتولیک قرون وسطای اروپا است. این گونه از اجرا بدین شکل است که نقاره با صدای بم ریتمی را اجرا میکند و سکوت میکند؛ بلافاصله در آغاز سکوت نقاره زیر که از بم کوچکتر است، به آن پاسخ میدهد و این شکل از اجرا به صورت فرم دوّار ادامه پیدا میکند. در اروپای قرون وسطا هم یک دسته از خوانندگان کُر یک ملودی را اجرا میکردند و پس از سکوت دسته دوم گروه کُر بدان پاسخ میدادند.
این مدل از اجرا در اصطلاح تخصصی موسیقی به رسپانسوریال شُهره است. در هنگام اجرای فرم دوّار نقاره به صورت رسپانسوریال، کرنا به ریتم رنگ میدهد که در اصطلاح تخصصی موسیقی میگوییم Melismatic ایجاد میکند. ساز کرنا به دلیل لوله صوتی بلند و عدم داشتن منفذ صوتی نمیتواند نُتی مشخص را اجرا کند، به همین دلیل در هنگامی اجرا به جای نُت اصلی، هارمونیک صوت (Oberton) در آن اجرا میشود.
این سبب میشود که صدادهی (Sonority) کرنا بافتی تکصدایی (Monophony) به شکل ملیسمای ریتم (Kakophony) ایجاد کند. شکل اجرای کاکوفونی برای اجرای صحیح نیاز دارد که تمام تنفس نوازنده بدون نفس برگردان به صدا تبدیل شود که این مورد سبب خاص بودن شکل اجرا در شهر قم است و در نقاره و کرنای مشهد به هیچ عنوان شنیده نمیشود. بدنه نقاره قم از جنس برنج و پوست آن از جنس پوست گوساله است. لوله بلند کرنا از جنس برنج و لوله تشدید (Resonator) آن از جنس مس میباشد.
ویژگی اجرای نقاره و کرنانوازی قمی
۱- اجرای رسپانسوریال نقارهها
۲- بافت صوتی کاکوفونی به صورت ملیسمای ریتم
۳- سونوریته مونوفونی در ژانر سازی (Sonat)
دلیل این شکل از اجرا، ریشه در گویش شهر قم دارد. نوع گویش در شهر قم بسیار مختصر بوده است تا جایی که گاه واژگان از حالت مفهوم خود خارج میشود. اساس این شکل اجرا ریشه در Elipsis زبان دارد که از دوران رمانتیک این مدل از گفتار وارد مبحث هارمونی و آهنگسازی میشود. گویش مردم قم به شکل Elipsis ریشه در دو عامل دارد:
۱- آب و هوای خشک و کویری منطقه
۲- ایلغار تازیان و دوران موالی از سال ۲۳ هجری قمری
انتهای پیام/