به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از  سایت جنایی، مرد میانسالی که شهریور سال گذشته به اداره آگاهی تهران رفته بود تا ناپدید شدن پسرش را گزارش دهد، گفت: پسرم در یک مغازه پارچه مبل فروشی که در بازار مبل است کار می‌کند. دیشب محل کارش را برای آمدن به خانه ترک کرد و دیگر خبری از او نیست. تا حالا پیش نیامده پسرم شب به خانه نیاید و اگر هم می‌خواست شب نیاید حتما به ما اطلاع می‌داد که قرار است دیر بیاید یا اصلا نیاید، اما به ما اطلاع نداده است. الان نگرانم برای او اتفاقی افتاده باشد.
با ثبت این گزارش و شکایت مرد میانسال، تحقیقات برای یافتن پسرش که سروش نام داشت، آغاز شد. کارآگاهان در بررسی‌های انجام شده پی‌ بردند همانطور که شاکی گفته سروش از محل کارش خارج شده و بعد از آن آخرین بار در منطقه هفت‌چنار از مغازه‌ای خرید کرده و بعد از ‌آن ناپدید شده است و هیچ رد و اثری از او وجود ندارد.

با تایید ناپدید شدن پسر جوان، چندین فرضیه برای تیم جنایی مطرح شد که یکی از اولین فرضیات ربوده شدن او بود اما چون هیچ تماسی با خانواده‌اش گرفته نشد و همچنین با توجه به وضعیت مالی معمولی خانواده‌ این فرضیه رد شد. در ادامه فرضیه قتل پررنگ شد و از آنجایی که تلفن همراه سروش خاموش بود، امکان ردیابی احتمالی او با استفاده از تلفنش ممکن نبود.

با این وجود پرونده همچنان روی میز کارآگاهان باز بود، ولی همچنان هیچ رد و اثری از او بدست نیامد تا اینکه اواسط امسال، مخابرات اعلام کرد تلفن همراه سروش روشن شده است.

به این‌ترتیب ردزنی‌های پلیسی از سر گرفته شد و ماموران را به سمت مرد جوانی به نام کامبیز هدایت کرد.

بررسی سوابق فردی که تلفن جوان گمشده در اختیارش بود حکایت از آن داشت که سوابق متعددی در پرونده کیفری خود دارد، در نهایت هم پس از بازداشتش تلفن همراه سروش از او کشف شد.

به این ترتیب کامبیز به عنوان مظنون مورد بازجویی قرار گرفت و در تحقیقات اولیه مدعی شد: اصلا سروش را نمی‌شناسم. مدتی قبل سوار ماشینم از جاده‌ای حوالی گرمسار عبور می‌کردم که متوجه مردی شدم که کنار رودخانه افتاده بود. اول فکر کردم بیهوش است، اما وقتی بالای سرش رفتم، فهمیدم که مرده است، بعد هم گوشی تلفن همراهش را که کنارش افتاده بود، برداشتم و به راهم ادامه دادم.

در حالی که کامبیز بر گفته‌های خود اصرار داشت، ادامه تحقیقات و ردزنی های پلیس نشان داد او دروغ می‌گوید. به هر ترتیب تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ برای بررسی ادعای کامبیز به آدرس رفتند که او مدعی بود جسد را آنجا دیده است. در جست و جوی محلی ماموران هیچ ردی از جسد پیدا نکردند.

به همین دلیل کامبیز همچنان در بازداشت ماند و در همین بین با گذشت حدود ۱۵ ماه از ناپدید شدن سروش، هنگام لایروبی رودخانه‌ای در حوالی سمنان جسد مردی جوان کشف شد.

از آنجایی که ماموران پلیس آگاهی تهران موضوع را به همکاران خود در شهرهای اطراف گرمسار اطلاع داده بودند، از کشف جسد مطلع شدند. این در حالی بود که جسد کشف شده به واسطه مرور زمان و مجاورت با آب دچار پوسیدگی شده بود و در معایناتی که در صحنه کشف انجام شد، علت مرگ و چهره قابل تشخیص نبود.

در نهایت جسد به پزشکی قانونی تهران منتقل شد. این دستور پس از آن صادر شد که طبق نظریه اولیه متخصصان پزشکی قانونی سمنان، جسد متعلق به مردی حدودا 30 است و از زمان مرگش حدود یک سال گذشته بود. در گام بعدی کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی که تردید زیادی نداشتند جسد پیدا شده در سمنان، متعلق به سروش است بار دیگر کامبیز را مورد بازجویی قرار دادند اما کامبیز همچنان مدعی بود جنازه را در همان حوالی دیده است و البته او هم تایید کرد احتمال جنازه کشف شده متعلق به مرد ناپدید شده‌ای است که گوشی تلفن همراهش را برداشته است.

به هر ترتیب کامبیز با پیدا شدن جسد رسما متهم به قتل شد و همچنان در بازداشت بود، بررسی‌های تیم جنایی هم همچنان ادامه داشت تا اینکه کامبیز پس از ۱۶ ماه سکوت و انکار لب به اعتراف گشود و به قتل سروش اعتراف کرد. به این ترتیب سرانجام بعد از حدود یکسال و نیم معمای ناپدید شدن سروش و قتل او برملا شد. متهم گفت: قصد سرقت داشتم که آن جوان مقاومت کرد، من هم او را چاقو زدم، اما قصد قتل نداشتم.

اشتراک‌ها:
دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *